فعلا شناختن آن آدم را به آینده موکول کرده ام.دلیلش شاید این باشد که حس کردم تا همین جا هرچه از او دانسته ام کافی ست.بیشتر از این ها به کارم نمی آید.می خواهم چه کار؟

چیزی به آمدن بهار نمانده و من از اینکه در آخرین روزهای سال،رالف خرابکار 2 را دیده ام راضی ام.

از اینکه قرار است در روزهای عید،بالش های عمو گ از تلویزیون پخش شود،خوشحالم.

خیلی چیزهای ریز و درشت دیگر هم هست که ترجیح می دهم ننویسم.

دانستن خیلی چیزها به هیچ درد دیگران نمی خورد.

حالا،تمام لذت زندگی برای من چیزهایی ست که نمی گوییم و آدم هایی که نمی شناسیم.چون این ها هستند که آدم را به  تلاش برای شناختن و دانستن می اندازند.




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها